جدول جو
جدول جو

معنی بارنگ بوی - جستجوی لغت در جدول جو

بارنگ بوی
(رَ)
همان بادرنگبو باشد. (دمزن). بادروج. حوک. باذروج. بادرنگبوی. بادرنجبویه. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(رَ یَ / یِ)
بادرنجبویه. جعفری. (ناظم الاطباء). بادرنگ بویه. (دمزن). حوک. بادروج. بورنگ. بادرنجبویه. نوعی ریحان خوشبو است که بادرنبو و بادرنبویه و بادرنجبویه و بادرود هم گویند و در عربی بادروج نامند. (شعوری ج 1 ورق 190 برگ ب). رجوع به هر یک از لغات فوق در جای خود شود
لغت نامه دهخدا
(رَمْ)
همان بارمبو و بارنبو باشد. یک نوع ریحان خوشبوی است (کذا) فی مجمعالفرس. (شعوری ج 1 ورق 198). رجوع به بارمبو و بارنبو و دمزن شود، قلعه. (برهان) (آنندراج) (انجمن آرا) (شعوری ج 1 ورق 188). و مجازاً در قلعه هم استعمال میشود که دارای حصار است. (فرهنگ نظام) ، برج. (ناظم الاطباء) (شعوری ج 1 ورق 188) ، کنگرۀ دیوار. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
از سبزی های معطر که بیشتر در طبخ کوکو سبزی مورد استفاده قرار
فرهنگ گویش مازندرانی
گیاهی کوهی که مصرف دارویی دارد
فرهنگ گویش مازندرانی
نوعی سبزی معطر که مصرف غذایی دارد
فرهنگ گویش مازندرانی